حریم عاطفه
حریم
جامعه دینى، در روابط اجتماعى خود، توجهى ویژه به حصار عفاف و حریم شخصى دختر و پسر دارد. روش اسلام، این است که انسان، معتدل و متعادل زندگى کند و از هر افراط یا تفریطى به دور باشد. خداوند نیز مسلمانان را «امت متعادل» مىنامد (1). و افراد اجتماع را به روش صحیح زندگى فرامىخواند و در مقرّرات خود، همه جنبههاى نیاز دختر و پسر را در نظر مىگیرد. از جمله، دختران را تا حدودى که منجر به زیاندیدن و انحراف آنها نشود، از شرکت در اجتماع، نهى نمىکند.
رسول خدا(ص) به برخى از زنان اجازه مىدادند که حتى در جنگها براى امداد و کمک به مجروحان و سربازان، شرکت کنند و در تاریخ اسلام، نمونههاى بسیارى براى مشارکت زنان و دختران در فعالیتهاى اجتماعى ذکر شده است. روشن است که رعایت حریمها از سوى زنان و مردان، تضمین لازم براى دوام چنین مشارکتى است و حضور زنان و دختران در فضاهاى عمومى یک جامعه، مشروط به صلاحیت اخلاقى و متانت مردان و پسران آن جامعه است.
روابط آزاد
اسلام به خطراتِ ناشى از روابط به اصطلاح «آزاد» دختر و پسر کاملاً آگاه است و نهایت مراقبت را در روابط و برخوردهاى دختران و پسران دارد، تا حدى که منجر به انحراف و فساد نشود و طرفدار مشارکت دختران و پسران در جامعه به شکل معقول و با حفظ حریم است.
اسلام، در عین اینکه اجازه شرکت در محافل، مدارس، دانشگاهها، مساجد و... را به جوانان دختر و پسر مىدهد، دستور مىدهد که به صورت مختلط نباشد و محلّ نشست و برخاستها از یکدیگر جدا باشد.
پیامبر اکرم (ص) در زمان زندگى خویش دستور دادند که درِ ورودى زنان به مسجد از درِ ورودى مردان، جدا باشد. و نیز نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) آن زمان که مسجدشان یک در داشت، فرمودند که شب هنگام که نماز تمام مىشود، نخست خانمها از مسجد خارج شوند و بعد، مردها. پس مىبینیم که در روزگار پیامبر(ص) نیز زنان در کنار مردان، در صحنههاى اجتماعى از جمله مساجد، و حتّى ساعتى از شب گذشته، حضور دارند ؛ امّا عمداً از زمینههاى پیدایش کششهاى جنسى، تا نهایت ممکن، کاسته مىشود.
راهنمایىهایى که در احادیث و آیات براى حریم گرفتن دختر از پسر و زن از مرد در ارتباطات و روابط اجتماعى بیان شده است، بیانگر این حقیقت است که از نظر روانى - تربیتى، رها کردن دختر و پسر در فضاى جذّابیت و کشش متقابل در مناسبات و روابط، سخت زیانبار است و بلکه پُل یا گردنهاى است که پهلوانها نیز در آن مىلغزند. با این مبنا، دعوت به روابط آزادتر و کسب تجربه از خلال آنها، خدمتى به جوانان محسوب نمىشود ؛ بلکه آنها را از رسیدن به آرامش و ثبات از طریق تشکیل خانواده و وفادارى به آن، دورتر مىسازد.
آنچه که اسلام به صورت یک توصیه اخلاقى در مورد جامعه مدنى ابراز مىدارد، این است که اجتماع مدنى، تا حدّ ممکن، غیر مختلط باشد. در مدینة النبى شرایطى فراهم گردید که روح آدمها بال و پر گرفت و جوانان در جوّى سرشار از آگاهى و مسئولیّت، با داشتن فرصت انتخاب و حقّ ارضاى طبیعى و کنترل غرایز، رشد کردند و خویشتندارى و عفاف، زمینهساز ظهور چهرههاى فکرى و معنوى برجستهاى در میان آنان گردید.
در شرایط مساعد فکرى - معنوى که حریم دختر و پسر رعایت شود و جوان، مجال اندیشیدن و انگیزه و امکان به کمال رسیدن داشته باشد، گلهاى زیبایى همچون یوسف(ع) و مریم(ع) مىرویند؛ امّا در جوامع به اصطلاح «آزاد»، به خاطر همهجایى شدن کششها و انگیزشهاى جنسى و خروج روابط جنسى از حریم خانواده (یعنى نظام اخلاقى ارضاى این غریزه)، ما کمتر شاهد ظهور چهرههاى خویشتندار و پاکدامن هستیم.
چه لزومى دارد که در جامعه و محافل آموزشى و دانشگاهى و اجتماعات عمومى و در جریان فعالیتها و تلاشهاى فردى و اجتماعى، دختران و پسران، به اصطلاح: «دوش به دوش» (یعنى عملاً با تداخل حریمهاى شخصى)، فعالیتهاى خود را انجام دهند؟ آیا اگر همین تلاشها با حفظ حدّ اقلّى از فاصله انجام پذیرد، نقصى در کار و اُفتى در فعالیتها حاصل مىشود؟
این یک واقعیّت است که در جریان فعالیتهاى اجتماعى، تداخل قلمروهاى شخصى دو جنس، آنها را از کار و تولید و فعالیت، باز مىدارد. و این، در مورد جوانان، بیشتر صادق است ؛ چرا که در میان آنها به خاطر قوىتر بودن غریزه و سرعت هیجان، خیلى زود، پاى جنسیّت به عرصه کار و تولید و تلاش فکرى، باز مىشود ؛ چیزى که در جمع زنان و مردان داراى خانواده و پایبند به آن، کمتر و دیرتر اتّفاق مىافتد.
نگاهى گذرا به پژوهشهاى روانشناسى - تربیتى و بولتنهاى «روانشناسى کار» و آنچه هم اکنون در کارخانجات و مدارس و متروهاى اروپا و ژاپن و... در حال فراگیر شدن است (یعنى فاصلهگذارى مناسب میان دو جنس، بر اساس خواست خود آنها و حتّى به مقدار پیشنهادى خودشان)، تأییدى بر مدّعاى ماست.