حریم عاطفه
معیارهاى اخلاقى براى معاشرت
الف) در نگاه
رسول اکرم (ص) به حضرت على(ع) فرمود: «اى على! نگاه اوّل، براى توست چرا که ابزار شناخت است؛ امّا نگاه دوم به زیان توست». (2) حقیقتْ این است که در مناسبات و روابط اجتماعىِ دختر و پسر، پیشنهاد دین و اصل اخلاقى، ترک نگاههاى شهوانى دختر و پسر به یکدیگر و پرهیز از لذّتجویىهاى بىضابطه و بازىکردن با عواطف یکدیگر است.
جوانى که چشمش به جنس مخالف مىافتد و احیاناً از وى خوشش مىآید، مىخواهد که براى بار دوم نیز به وى نگاه کند و لذّت ببرد. نوبت اوّل، چون نگاه و تلذُّذ غیر عمدى است، مانعى ندارد ؛ ولى نوبت دوم، چون به قصد لذّت بردن از دیگرى و بهرهجویى از سرمایه دیگرى است ، جایز نیست.
امام صادق(ع) فرمود: «نگاه کردن به نامحرم، تیرى زهرآگین است که از ناحیه شیطان پرتاب مىشود».(3) و «چه بسیارند نگاههاى کوتاه و لذّتهاى زودگذرى که بعدها حسرتها و تأسّفهاى طولانى درپى خواهند داشت!». (4) با همه این مرزبندىها و سفارشهاى خیرخواهانه، در اسلام، نگاه کردن دختر و پسر به یکدیگر و گفتگوى آنها، چنانچه به قصد خواستگارى و ازدواج (یعنى رفتن به سمت تشکیل کانون خانواده و رسیدن به ثبات و آرامش) باشد، مانعى ندارد.
ب) در پوشش
پوششى که اسلام براى دخترها مقرّر کرده است، بدین منظور نیست که جلوى فعالیتهاى اجتماعى آنان را بگیرد و از خانه بیرون نروند. پوشش دخترها در اسلام، این است که دختر در معاشرت خود با پسران، بدن خود را (بجز صورت و دستها) بپوشاند و به جلوهگرى و خودنمایى نپردازد.
حقیقت، این است که در مسئله پوشش که در روابط دختران و پسران در جامعه به عنوان یک عامل مؤثّر مطرح است، یک پرسش جدّى پیش روى ماست: آیا براى خودِ دختر، بهتر است که پوشیده (به معناى واقعى آن) در اجتماعْ ظاهر شود، یا نیمه عریان؟ آیا با توجه به احساسات و کششى که دختر و پسر به یکدیگر دارند و با آسیبپذیرى جدّى عاطفى و محدود بودن قدرت طبیعى دخترها در دفاع از خویش و حریم خویش، باید هر پسرى حق داشته باشد که از هر دخترى در هر محفلى حدّاکثر تمتّعات را (بجز یک مورد خاص) ببرد یا نه؟ چرا مردان باید آزاد باشند تا همچون کالا به زن بنگرند؟ آیا همین نگرش نیست که نظام خانواده را در غرب، متزلزل کرده است؟ راه حل چیست؟
اسلام با وضع نمودن نوعى مقرّرات براى پوشش، حفظ سلامت جسم و جان فرد و روح جامعه را تضمین کرده است. به این ترتیب، حجاب زن، حقیقتاً مصونیتبخش و پاسدار حریم اوست. مگر نه اینکه: «هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد»؟
در آیین اسلام، پسران فقط در موقعى که تشکیل خانواده دادند و آگاهانه انتخاب کردند و مسئولیت پذیرفتند، در کانون گرم و صمیمى خانواده است که مىتوانند با دختر(به عنوان همسر قانونى خود)، پیوند کامیابى برقرار کنند. قبل از آن، نباید فکر و ذهن هیچ دختر یا پسر جوانى به این موضوع، مشغول باشد و مانع فکر و تحصیل و کارهاى زندگى او و دیگران شود.
در جامعه اسلامى، هر نوع کامجویى بدون قبول مسئولیت یا کامیابى هیجانى و بدون تعقّل و تفکّر و انتخاب، اساساً ناپسند شمرده مىشود ؛ اصلى که اتفاقاً به تازگى در روانشناسى جدید غرب نیز به صورت جدّى مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است.
پس مىتوان گفت که اسلام، نهتنها به دختران و پسران جوان به چشم موجوداتى خطرناک که باید محدود شوند، نمىنگرد، بلکه حتّى غریزه جنسى را نیز در راه تشکیل خانواده و استمرار نسل و آرامش و شادابى (یعنى بهداشت روانى فرد و جامعه) به کار مىگیرد.
جوان، سرشار از استعدادهاست و غرایز مختلف او (حقیقتجویى، علمخواهى، زیبایىطلبى، آفرینشگرى، و...) همگى نیرومندند. کدام انسان خردمندى مىپذیرد که تمامى این غرایز، در پاى غریزه جنسى قربانى شوند؟ اگر بپذیریم که آزادى روابط دختر و پسر، بهداشت روانى آنها و کل جامعه را به خطر مىاندازد و انضباط اخلاقى آنها و کل جامعه را مختل مىسازد، ناگزیر باید به سطحى از محدودسازى روابط، تن در دهیم ؛ محدودیتهایى که براى افراد سالم جامعه، یک انتخاب عاقلانهاند و براى بیماران هوس، یک اجبار، تا نتوانند آزادانه از دیگران بهرهکشى کنند و روح و جسم دیگران را بیازارند.
اوّلین فایدههاى این روش، امنیت فضاى خانواده و اجتماع، ارتقاى موقعیّت زنان و دختران، شکوفایى استعدادهاى مختلف جوانان، و... اند که مهمترین نشانههاى «بهداشت روانى» یک جامعه محسوب مىشوند که زمینه لازم براى تولیدات فکرى و صنعتى و توسعه ابعاد مادّى و معنوى جامعه است.
ج) در اندیشه و قلب
نبودن حریم بین دختر و پسر، و آزادى در معاشرتها، هیجانات و التهابهاى جنسى را افزایش مىدهد و با خارج کردن میل جنسى از تعادل و مسیر طبیعىاش، آن را به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرىناپذیر و اشباع نشدنى در شکل و تنوع فراوان درمىآورد.
غریزه جنسى، غریزهاى نیرومند، عمیق و پردامنه است که هرچه انسان به آن میدان بیشترى بدهد، آتش آن، شعلهورتر مىگردد و نه خاموشتر. مثل افراد آزمندى که هرچه پول بیشترى به دست بیاورند،
حریصتر مىشوند.
تاریخ از آزمندىهاى جنسى، بسیار یاد مىکند. پادشاهان، از نظر حسّ تصرّف و تملّک زیبارویان، در هیچ نقطهاى متوقف یا سیراب نشدهاند. صاحبان حرمسراها، هر روز در پى شکارکردن شکار دیگرى براى خود بودهاند.
اسلام به قدرت شگرف این غریزه، توجه کامل کرده و هشدارهاى زیادى درباره خطرناک بودن نگاه جنسى بىضابطه و خلوت کردن پسر و دختر با هم و معاشرتهاى کنترل نشده آنان مىدهد و از طرفى تدابیرى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و براى هر یک از دو جنس، تکلیفها و مقرراتى معین نموده است.
به عنوان نمونه، قرآن کریم مىفرماید: «به مردان بگو چشمها از نگاه ناروا بپوشند و اندام خود را پوشیده دارند و به زنان نیز بگو تا چشمها از نگاه ناروا باز دارند و اندام خود را بپوشند».(نور، آیه 31)
آیین ما از ما مىخواهد که اندیشهمان را هوسآلود نکنیم، خیال گناه را در ذهن خود نپروریم، به نامحرمانْ خیره نشویم و دزدانه نگاه نکنیم، به قصد لذّتهاى جنسى به نامحرمى ننگریم و با چنین قصدى به معاشرتهاى اجتماعى قدم نگذاریم.
د) در گفتار
شنیدن صداى دختر براى پسر، در صورتى که قصد لذّتبردن و خوشآمدن در کار نباشد، اشکالى ندارد. در عین حال، بر اساس همان اصلِ «روابط حدّاقل» که گفتیم، مادام که ضرورتى در کار نباشد، ترک آن، عاقلانهتر است.
براى دختر، شایسته نیست که در سخن گفتن با پسرى، صداى خود را نازک کند و به نحوى با عشوه و اطوار، سخن بگوید. خداى متعال در قرآن، به زنان مىفرماید: «در حرف زدن، صدا را نازک و مهیّج نکنید که موجب طمع بیماردلان گردد»(5) و امام على(ع) مىفرمود: «به دختران جوان، سلام نمىکنم که مبادا پاسخ آنها دلم را به لغزش افکند». (6)
ه) در رفتار
احتیاطها و توصیههاى دین مبین اسلام، مبنى بر دور نگهداشتن و فاصله داشتن دختران و پسران نامحرم از یکدیگر، صرفاً به خاطر حفظ سلامت روحى اجتماع و پاکى خانواده و عزت و شرف و تعالى آحاد شهروندان است تا حتى براى لحظهاى، فکر آلوده به ذهن پسر و دختر عفیف، راه نیابد و افکار آنها مشغول به مسائلى که وقت آن نرسیده است، نشود.
روح جوان، فوقالعاده تحریکپذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریکپذیرى روح انسان، محدود به حدّ خاصى است و پس از آن، آرام مىگیرد. همان قدر که انسان از رسیدن به جاه و مقام و ثروتْ سیر نمىشود، در میل جنسى(سِکس) نیز چنین است.
در محیطهاى آزاد و باز، هیچ پسرى از تصاحب زیبارویان و هیچ دخترى از متوجّه کردن پسران به خود و تصاحب قلب آنان سیر نمىشود. از طرفى، هوس، در هیچ نقطهاى توقف نمىکند و تقاضاى نامحدود انسان، خواه ناخواه، انجام ناشدنى است و امکان برآوردن همه خواستهها هیچگاه براى بشر، میسّر نیست.
دست نیافتن به آرزوها و هوسها، در جاى خود، منجر به اختلالات روحى و بیمارىهاى روانى مىگردد. به محیطهایى که بىبند و بارى در آنها زیاد است، بنگرید. خواهید دید که در آن محیطها، آمار بیمارىهاى روانى و مشکلات روحى، بالاست. شاید مهمترین علت، همین آزادى جنسى و تحریکات فراوان روانى است که به وسیله عکسها، مجلّات، فیلمها و سىدىها و محافل مختلِط تفریحى و حتّى در کوچه و خیابان و تبلیغات کالاها و مُدها و... دامن زده مىشود و غالباً بىپاسخ مىمانَد ؛ چرا که تخلیه جسم و روان از این هیجانات فزاینده، عملاً ممکن نیست و بدین ترتیب، پیرى زودرس و روانپریشى و اختلالات روحى دیگر، پیامدهاى طبیعى آن فضا هستند.