حریم عاطفه
پرنده صلح
پرنــد? سپیـــــدِ صلح جنگ وجداییمیبینه
?شاخه زیتون بهتوکش خوابِ رهایی میبینه
?دلش میخواد رها بشِه از قفســـــش جدا بشه
? میونِ اَبـروُ باد وُ خاک همســــفرِ هــــوا بشه
? درِِ قفس رو وا کنیـم پرنده رو رهـــا کنیم
بهجای جنگ و دشمنی زندگی رو صدا کنیم
پرنده سپید صلــح! سری بزن بهخونهها
?به آدمای منتـــظر به آدمــای چشم به را
? تُوخوابِ بچهها برو کابوسِ دیـووُ پاره کن
? با پولکای روشـــنت تاریکییا رو چاره کن
درِِِ قفس رو وا کنیم، پرنــده رو رها کنیم
? بهجای جنگ و دشمنی زندگی رو صدا کنیم
?
پرنده سپید من! گشوده بال وُ پَرّ وُ تَن
شبای تار وُ تیرهرو، دلای غصه دیده رو
? به روشنای هر پََرِت، خورشید و آفتابِبَرت
چشمههای زلال کن
? دیواروُ سقف خونهرو، زمینه روُ، زمونه رو
? به نرمیی نوازشِت اوج شکوهِ خواهشت
آبیی بی زوال کن
درِِِ قفس رو وا کنیــــم پرنده رو رها کنیم
? بهجای جنگ و دشمنی زندگی رو صدا کنیم
برگرفته از مجموعه ترانه های "چو ریشه در پی ی آبی"